اندرو کارنگی (Andrew Carnegie) صنعتگر، تاجر، کارآفرین و خیّر مشهور اسکاتلندی آمریکایی است که در دورانی بهعنوان ثروتمندترین فرد جهان شناخته میشد. بهعلاوه، مقایسهی ثروت او با نرخ کنونی ارزش پول، او را ثروتمندترین فرد تاریخ ایالات متحدهی آمریکا میکند. کارنگی در پایان قرن ۱۹ میلادی، کمکهای شایانی به توسعهی صنعت فولاد در آمریکا کرد.
اندرو کارنگی سالهای پایانی عمر خود را به فعالیتهای خیرخواهانه اختصاص داد. او در مجموع در ۱۸ سال پایانی عمر رقمی حدود ۳۵۰ میلیون دلار به خیریهها، انجمنهای مردمنهاد و دانشگاهها کمک کرد که حدود ۹۰ درصد ثروتش در آن سالها را شامل میشد. این فعالیتها و نظریههای کارنگی در مورد کمک ثروتمندان به پیشرفت جامعه، او را در میان نظریهپردازان قوی فعالیتهای بشردوستانه قرار داده است. کارنگی مقالهای تحت عنوان The Gospel of Wealth دارد که به انجیل ثروت مشهور است. او در این مقاله، از ثروتمندان خواسته تا از ثروت خود برای بهبود جوامع استفاده کنند.
تولد و تحصیل
اندرو کارنگی در ۲۵ نوامبر سال ۱۸۳۵ در دانفرملاین در اسکاتلند متولد شد. مادرش مارگارت مریسون کارنگی و پدرش ویلیام کارنگی نام داشت. محل تولد او کلبهای بود که بهعنوان محل کار خانواده بهعنوان بافندگی نیز استفاده میشد. خانهی آنها تنها یک اتاق اصلی داشت که با یک خانوادهی بافندهی دیگر بهصورت شریکی در آن زندگی میکردند. این اتاق تکی به عنوان اتاق نشیمن، پذیرایی و خواب، بین این دو خانواده تقسیم شده بود.
یک سال پس از تولد اندرو، پدرش در بافندگی پیشرفت خوبی داشت و خانوادهی آنها به خیابان ادگار نقل مکان کرد. اندرو تحصیلات ابتداییاش را در مدرسهی رایگان دانفرملاین گذراند. این مدرسه توسط خیّر مشهور آن سالهای یعنی آدام رولاند ساخته شده بود.
عموی اندرو یعنی جورج لادر یکی از رهبران سیاسی قدرتمند اسکاتلند بود. او در سنین کودکی، اندرو را با کتابهای رابرت برنز و قهرمانان اسکاتلندی همچون رابرت د بروس، ویلیام والاس و راب روی آشنا کرد. پسر لادر نیز نامی مشابه پدرش داشت و دوست صمیمی اندرو بود. این دو، با یکدیگر بزرگ شدند و در سالهای بعد بهعنوان شرکای تجاری با هم همکاری کردند.
محل تولد کارنگی در دانفرملاین
زمانی که اندرو ۱۳ ساله بود، پدرش با مشکلات اقتصادی متعدد روبرو شد و کشور اسکاتلند نیز نوعی قحطی را پشت سر میگذاشت. مادر اندرو در آن سالها به کمک خانواده آمده و به کمک برادرش با فروش محصولات مختلف، درآمدی نسبی کسب میکرد. سرانجام پس از شکستهای متعدد در کار، خانوادهی کارنگی تصمیم گرفتند که به آمریکا مهاجرت کنند. آنها در سال ۱۸۴۸ به آلگینی پنسیلوانیا رفتند تا زندگی جدیدی را شروع کنند. این دومین سفر اندرو به خارج از اسکاتلند بود. اولی چند سال قبل، به مقصد ادینبورگ و برای دیدن ملکه ویکتوریا بود.
شهر آلگینی در دههی ۱۸۴۰ با رشد جمعیت شدید روبرو شد. در این مدت، جمعیت این شهر از ۱۰ هزار نفر به بیش از ۲۰ هزار نفر رسید. تولیدات صنعتی این شهر، خصوصا لباسهای پشمی و کتانی، کیفیت و محبوبیت بالایی داشتند و عبارت Made in Allegheny در آن سالها به شهرت بالایی رسیده بود. البته پدر اندرو باز هم در کسبوکار موفق نبود چرا که فروشندگان علاقهای به محصولات او نداشته و خودش نیز توانایی فروش مستقیم کالاها را نداشت. سرانجام پدر و پسر همزمان شغلی در یک کارخانهی تولید کتان که صاحبی اسکاتلندی داشت، پیدا کردند.
اندرو اولین فعالیت کاری خود را در سال ۱۸۴۸ و بهعنوان مسئول تعویض ماسوره در دستگاههای شرکت Anchor Cotton Mills شروع کرد. او ۱۲ ساعت در روز و ۶ روز در هفته کار میکرد و اولین حقوقش، ۱.۲ دلار در هفته بود. با احتساب روند تورم، این حقوق برابر با ۳۷ دلار در سال ۲۰۱۷ بوده است. پس از مدتی، پدر اندرو کارخانه را ترک کرده و بار دیگر در کارگاه نساجی خود مشغول شد که البته توانایی تامین هزینههای خانواده را نداشت. از طرفی، جان هیکه یک تولیدکنندهی اسکاتلندی ماسوره بود به پشتکار اندرو علاقهمند شده و پیشنهاد کار با حقوق ۲ دلار در هفته را به او داد (۵۷ دلار در سال ۲۰۱۷).
کارنگی در اتوبیوگرافی خود در مورد این دوران مینویسد:
کارنگی در ۱۶ سالگی در کنار برادرش تام
پس از مدتی، آقای جان هی به من پیشنهاد داد که در کارخانهی تولید ماسوره کار کنم. من بهعنوان حقوق ۲ دلار در هفته دریافت میکردم. کار در کارخانه دشواریهای زیادی داشت و برای سن من مناسب نبود. من وظیفهی کار کردن با یک موتور بخار و روشن کردن دیگها را در انبار کارخانهی تولید ماسوره داشتم. به یاد میآورم که شبها در فکر تنظیم کردن موتور بخار بودم و از هماهنگ نبودن آن برای کارگران، میترسیدم.
فعالیت کاری جدی و ورود به صنعت ریلی
اندرو کارنگی در سال ۱۸۴۹ در شرکت تلگراف اوهایو استخدام شد و با شغل پیامرسانی تلگراف، حقوق هقتگی ۲.۵ دلار را از دفتر پیتزبورگ این شرکت دریافت میکرد. اندرو بهخوبی به توصیههای عمویش دقت میکرد و تلاش زیادی در کار از خود نشان میداد. او آدرس مکانها و سازمانهای مهم را بهخوبی به خاطر میسپرد و در طی آن دوران، ارتباطات مفیدی را نیز با اشخاص مهم شکل داد.
نقشهی خطوط راهآهن تحت مدیریت شرکت پنسیلوانیا در سال ۱۸۵۵
او همچنین صداهای مختلف و معانی پیامهای تلگرافی را بهخوبی شناسایی میکرد. توانایی اندرو در این زمینه به حدی رسید که بدون کمک سوزن راهنما، پیامها را ترجمه میکرد. پس از یک سال، او به سِمت اپراتوری تلگراف رسید. یکی از تاثیرگذارترین افراد در این دورهی زمانی از زندگی اندرو کارنگی، کلنل جیمز اندرسون بود که روزهای شنبه، کتابخانهی خود متشکل از ۴۰۰ عنوان کتاب را برای کودکان کار، باز میکرد. اندرو همیشه به اندرسون ادای احترام کرده است و او را عاملی بسیار مهم در موفقیتهای خود میدانست. بههرحال تلاش و پشتکار اندروی جوان در مطالعه و یادگیری، پلههای اولیهی موفقیت اقتصادی و فرهنگی او را بنا کرد.
توماس ای. اسکات در سال ۱۸۵۳ اندرو کارنگی را بهعنوان منشی و اپراتور تلگراف در شرکت Pennsylvania Railroad Company استخدام کرد. حقوق هفتگی اندرو در این شرکت، ۴ دلار در هفته بود. کارنگی این شغل را بهخاطر پتانسیل رشد آن و شانس موفقیت بیشتر در صنعت حمل و نقل ریلی قبول کرد. زمانی که اندرو ۲۴ ساله بود، اسکات پیشنهاد سرپرستی واحد مدیریت غرب شرکت پنسیلوانیا را به او ارائه کرد و از تاریخ یکم دسامبر سال ۱۸۵۹، کارنگی بهصورت رسمی مدیریت این بخش را بر عهده گرفت.
استخدام و فعالیت در شرکت پنسلیوانیا با حقوق سالانه ۱۵۰۰ دلار، مراحل موفقیت بعدی کارنگی را شکل داد. در آن سالها حملونقل ریلی صنعت اول آمریکا و این شرکت نیز یکی از برترین فعالان این صنعت بود. کارنگی در زمان فعالیت بهعنوان سرپرست واحد مدیریت غرب این شرکت فعالیت میکرد، اصول مدیریت و کنترل هزینه را آموخت. او برادر ۱۶ سالهاش تام را بهعنوان منشی شخصی و اپراتور تلگراف، و دخترعمویش ماریا هوگان را نیز بهعنوان اولین اپراتور زن تلگراف در آمریکا استخدام کرد.
اندرو کارنگی در میانسالی
اسکات یکی از موثرترین افراد در سرمایهگذاریهای اولیه و تصمیمگیریهای اقتصادی کارنگی بود. او تعدادی سهام از شرکتهای زیرمجموعهی پنسیلوانیا را به قیمت ۵۰۰ دلار به اندرو پیشنهاد داد. خرید این سهام و دریافت سود آن و همچنین سهام پاداش، اولین درآمدهای کارنگی از سرمایهگذاری بود. در این مراحل، مدیر شرکت پنسیلوانیا یعنی جان ادگار تامسون نیز به کارنگی کمک میکرد. در نهایت سرمایهگذاریهای ثروتمندترین فرد تاریخ آمریکا در صنایع ریلی و صنایع وابسته مانند آهن و پلسازی، ثروت مناسبی را برای او به ارمغان آورد.
جنگ داخلی آمریکا
کارنگی تعدادی سهام از شرکت تولیدکنندهی واگنهای تختخوابدار با نام Woodruff را در اختیار داشت. او پیش از شروع جنگ داخلی آمریکا زمینهی ادغام این شرکت با بازیگر فعال دیگر این صنعت یعنی جورج پولمن را فراهم کرد. این شرکت واگنهایی مجهز به تختخواب را در آمریکا تولید میکرد. این واگنها مسافرتهای طولانی و بیش از ۸۰۰ کیلومتر را برای مسافران لذتبخش میکرد. این ادغام، سود هر دو شرکت دخیل و سهامداران آنها از جمله کارنگی را افزایش داد.
کارنگی جوان علاوه بر فعالیت گفته شده، هنوز به کار برای اسکات ادامه میداد و در این مدت، بهبودهای خوبی در سیستمهای عملیاتی شرکت پنسیلوانیا اجرا کرد. اسکات که پس از شروع جنگ به سمت معاون جنگی و مسئول حملونقل نظامی رسیده بود، در سال ۱۸۶۱، کارنگی را مسئول مدیریت و سرپرستی ریلهای حملونقل نظامی و همچنین خطوط تلگراف شرکت در شرق آمریکا کرد. کارنگی در این زمان، پروژهی بازگشایی خطوط ریلی واشنگتن دی.سی را که توسط شورشیان قطع شده بود، با موفقیت به پایان رساند.
اندرو کارنگی در کنار جیمز برایس
علاوه بر خطوط ریلی، اتصال خطوط تلگرافی نیز با مدیریت عالی کارنگی ادامه پیدا کرد و او کمک شایانی به نیروهای متحد در جنگ داخی آمریکا کرد. کارنگی در یک مصاحبه به شوخی خود را اولین مصدوم جنگ معرفی کرده بود؛ چرا که در سانحهای در زمان باز کردن گره یک خط تلگراف، صورتش را زخمی کرده بود.
ورود به صنعت پلسازی
اندرو کارنگی در سال ۱۸۶۴ سرمایهگذاری ۴۰ هزار دلاری در شرکت Oil Creek در ونانگو کانتی پنسیلوانیا انجام داد. پس از یک سال، این شرکت و چاههای نفت آن سودی حدود یک میلون دلار داشتند. در همان سالها، تقاضا برای محصولات آهنی مانند زره کشتیهای جنگی، توپهای جنگی و صدها محصول صنعتی دیگر به اوج خود رسیده بود. تمام این اتفاقات، منطقهی پیتزبورگ را به مرکز تولیدات صنعتی در زمان جنگ داخی آمریکا تبدیل کرده بود.
کارنگی پیش از جنگ نیز روی آهن و محصولات آن سرمایهگذاری کرده بود. پس از پایان جنگ، او شرکت پنسیلوانیا را ترک کرد تا شرکتهای مستقل خود را در زمینهی ساخت پل و تولیدات آهنی تاسیس کند. این شرکتها Keystone Bridge Works و Union Ironworks نام داشتند. او تعدادی از سهام شرکتها را به راهنماهای اصلی خود یعنی اسکات و تامسون اهدا کرد. لازم به ذکر است شرکت این دو نفر، مشتری اصلی محصولات کارنگی بود.
بخشی از یک نامهی اطلاعرسانی داخلی شرکت هوماستد
کارنگی علاوه بر توانایی بالا در تجارت و کسبوکار، دانش ادبی و همچنین جذابیت اجتماعی بالایی داشت. او به رویدادهای مختلف اجتماعی دعوت میشد و البته از این دیدارها برای بهبود اوضاع کسبوکار خود نیز استفاده میکرد. او اعتقاد داشت که باید از فرصتهایش، بیش از کسب درآمد برای کمک به دیگران استفاده کند. کارنگی در یکی از مقالههایش به این نکته اشاره کرده که پس از رسیدن به یک مقدار مناسب از ثروت، دیگر باید تنها برای مردم کار کند و تمام تلاش خود را برای بهبود زندگی آنها به کار بگیرد.
امپراطوری فولادی
کارنگی در دورهای از زندگی خود مدیر بزرگترین مجموعههای تولید آهن و فولاد در آمریکا بود. او در این مسیر نوآوریهای متعددی را نیز به این صنعت ارائه کرد. یکی از مهمترین اختراعات کارنگی در صنعت فولاد، استفاده از فرآیند بسمر در تولید فولاد بوده است. در این فرآیند، کربن موجود در آهن چدن، در فرآیندی سریع سوزانده میشود. توسعهی این فرآیند باعث کاهش شدید قیمت فولاد شد. فولاد بسمر بهسرعت خود را به بازار تحمیل کرده و به مقدار زیاد در صنعت ریلی استفاده شد. البته این نوع از فولاد برای استفاده در پلها و ساختمانها مناسب نبود.
اقدام مهم بعدی کارنگی در صنعت فولاد، ادغام عرضهکنندگان مواد خام صنعتی با شرکت تولیدی خودش بود. شرکت فولاد کارنگی در پایان دههی ۱۸۸۰ بزرگترین تولیدکنندهی آهن چدن، فولاد ریلی و کُک در جهان بود. آنها توانایی تولید ۲ هزار تن آهن چدن در روز را داشتند. کارنگی در ادامهی فرآیندهای ادغام، در سال ۱۸۸۳ شرکت رقیب یعنی Homsteadرا خریداری کرده و در سال ۱۸۹۲ تمامی این شرکتها را تحت نام Carnegie Steel Company متحد کرد.
طرح اولیهی روش بسمر در تولید فولاد
در سال ۱۸۸۹ تولیدات فولاد در آمریکا به قدری افزایش یافت که بریتانیا را پشت سر گذاشت. کارنگی تاثیر مستقیمی روی این رشد داشت چرا که تعدادی از بزرگترین شرکتهای این صنعت تحت مدیریت او بودند. حتی شرکت فولادسازی رئیس قبلی او یعنی تامسون نیز در آن سالها به امپراطوری کارنگی ملحق شده بود.
کارنگی در سال ۱۹۰۱ و در سن ۶۱ سالگی تصمیم به بازنشستگی گرفت. او در سالهای پایانی، شرکتهای خود را به شرکتهای سهامی تبدیل کرد. جان پیرپونت مورگان که امروزه بیشتر با نام جی. پی مورگان شناخته میشود، یکی از بزرگترین فعالان بانکی آن سالهای آمریکا بود. او بازدهی بالای عملکرد کارنگی در مدیریت صنعت فولاد را مشاهده کرده بود و تصمیم گرفت با ترکیب شرکتهای فعال در زمینهی فولاد، بهرهوری آنها را دوچندان کند.
طرح مورگان برای ادغام شرکتهای فولادی موجب کاهش هزینهها، کاهش قیمت برای مصرفکننده، افزایش حجم تولید و افزایش حقوق کارگران میشد. او مذاکرات خرید و ادغام شرکتهای فعال را در دوم مارس سال ۱۹۰۱ به پایان رساند و شرکت بزرگ United States Steel Corporation را تاسیس کرد. این شرکت، اولین سازمان با ارزش بازار بیش از یک میلیارد دلار در جهان بود.
امارت شخصی کارنگی در نیویورک
فرآیند تاسیس شرکت فولاد آمریکا، بزرگترین فرآیند خرید و ادغام در تاریخ این کشور بود. سرانجام کارنگی نیز با واگذاری شرکتهای خود از ادامهی فعالیت صنعتی کنارهگیری کرد. شرکتهای او با مبلغی حدود ۱۲ برابر درآمد سالانه و به قیمت ۴۸۰ میلیون دلار (حدود ۱۴.۱ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۷) خریداری شدند. نکتهی جالب این است که پولها و اوراقی که بهعنوان هزینهی خرید به کارنگی اهدا شدند بهقدری در آن سالها با ارزش بودند که در شرکت کارگزاری مورد نظر، محفظهای مخصوص آنها طراحی و ساخته شد.
تحقیقات و فعالیتهای خیرخواهانه
کارنگی در کنار فعالیتهای مدیریتی و حضور در صنعت، به علاقهمندیهای شخصیاش در زمینهی ادبیات نیز میپرداخت. او با بزرگانی همچون متیو آرنولد شاعر انگلیسی، هربرت اسپنسر فیلسوف انگلیسی و مارک تواین طنر نویس آمریکایی دوست بود. بهعلاوه، کارنگی با چند تن از روسای جمهور آمریکا، مقامات دولتی و نویسندههای مشهور این کشور نیز نشست و برخاست داشت.
یکی از اولین فعالیتهای بشردوستانهی کارنگی در شهر محل تولدش یعنی دانفرملاین بود که در سال ۱۸۷۹ استخری عمومی در آنجا تاسیس کرد. در سال بعد او ۸ هزار پوند برای تاسیس کتابخانهی کارنگی در این شهر کمک کرد. کارنگی در سال ۱۸۸۴ هزینهای بالغ بر ۵۰ هزار دلار را برای ساخت کتابخانهی بافتشناسی در بیمارستان آموزشی Bellevueبرای مرکز پزشکی دانشگاه نیویورک پرداخت کرد. این کتابخانه امروز با نام کتابخانهی کارنگی شناخته میشود.
مرکز درمانی Bellevue در نیویروک که کتابخانهی آن به همت کارنگی ساخته شد
کارنگی در سال ۱۸۸۱ خانوادهاش را بههمراه مادر ۷۰ سالهی خود در سفری سیاحتی به بریتانیا برد. آنها توری تفریحی را با کالسکه در این منطقه گذراندند و در مسیر بازدید از اسکاتلند با استقبال فراوان مردم روبرو شدند. نکتهی مهم در مورد ارتباط کارنگی با مردم و فرهنگ بریتانیایی این است که او تعلق خاطر و مسئولیت زیادی نسبت به آنها احساس میکرد. او تلاش کرد تا تعدادی از روزنامههای این منطقه را خریده و نسبت به قدرت گرفتن جمهوری و از بین رفتن تدریجی سلطنت در بریتانیا اقداماتی انجام دهد. جذابیت و ثروت کارنگی باعث شده بود تا او دوستان بانفوذی همچون نخست وزیر وقت انگلیس یعنی ویلیام اوارت گلدستون داشته باشد.
کارنگی در کنار فعالیتهای خود تمرکز زیادی روی مقالههای انتقادی و تلاش برای تاثیرگذاری بر فرهنگ عامه داشت. او روزنامههای مشهوری همچون The Nineteenth Century و North American Review را تحت مالکیت خود داشت. از مقالههای انتقادی که در سالهای پایانی دههی ۱۸۸۰ توسط او نگاشته شد میتوان به An American Four-in-hand in Britain و Triumphant Democracy اشاره کرد. مقالهی دوم بهصورت کتابی چاپ شد که کارنگی در آن سیستم جمهوری در آمریکا را برتر از سیستم سلطنتی در انگلستان معرفی کرده بود. بههرحال این کتاب با انتقادات جدی در بریتانیا روبرو شد اما حدود ۴۰ هزار نسخه از آن در آمریکا بهفروش رفت.
قصر صلح در هلند که با سرمایهی کارنگی ساخته شد
یکی از مهمترین و ماندگارترین مقالههای کارنگی در سال ۱۸۸۹ و در مجلهی نورث امریکن منتشر شد. او ابتدا عنوان ثروت را برای این مقاله انتخاب کرده بود که به پشنهاد گلدستون آن را به انجیل ثروت تغییر داد. کارنگی در این مقاله زندگی ثروتمندِ مفید برای جامعه را به دو بخش تقسیم کرده است. او معتقد بود افراد باید در بخش اول به جمعآوری و افزایش ثروت بپردازند و نیمهی دوم را به اهدای این ثروت در جهت پیشرفت جامعه اختصاص دهند. به بیان دیگر کارنگی، هدف والای زندگی افراد ثروتمند را فعالیتهای خیرخواهانه میدانست.
ثروتمند ضد امپریالیسم
کارنگی هیچگاه بهصورت مستقیم به امپریالیسم اشاره نکرده بود؛ اما فعالیتهای او نشان میدهد که بهصورت کامل با مستعمره کردن سرزمینها مخالف است. او به شدت مخالف اشغال فیلیپین بود و بههمین دلیل در سال ۱۸۹۸ تلاشهای زیادی برای استقلال این کشور انجام داد.
در سالهای پایانی جنگ آمریکا و اسپانیا، آمریکاییها سرزمین فیلیپین را به قیمت ۲۰ میلیون دلار از اسپانیا خریدند. کارنگی در این میان برای مبارزه با امپریالیسم آمریکایی، پیشنهاد ۲۰ میلیون دلار را به مردم فیلیپین داد تا آنها را از سلطهی آمریکا رها کند. اگرچه تلاشهای او به موفقیت ختم نشد اما همین اقدام، عزم جدی او برای مبارزه با استعمارگری را نشان میداد. او عضو انجمن ضد امپریالیسم آمریکا بود که روسای جمهور پیشین آمریکا همچون گروو کلیولند و بنجامین هریسون در آن عضو بودند.
یکی از ۳ هزار کتابخانهی ساخته شده با سرمایهی کارنگی - ماکومب، ایلینویز
فعالیتهای بشردوستانهی کارنگی در سالهای پس از فروش امپراطوری فولادیاش به اوج خود رسید. پس از سال ۱۹۰۱، افکار عمومی نگاهشان به کارنگی را از تاجری زیرک و توانا در کسب ثروت، به فردی خیرخواه و کوشا در بهبود زندگی مردم، تغییر داده بود. کارنگی در آن سالها هم در اسکاتلند و در قصر اسکیبو و هم در آمریکا و در قصد خود در خیابان پنجم نیویورک اسکان داشت. خانهی نیویورک کارنگی اکنون موزهای متعلق به موسسهی اسمیثسونیناست.
کارنگی بخش زیادی از ثروت خود را به دیگران کمک میکرد. او تمام نامهها و قدردانیهایی که از این افراد دریافت میکرد را در کشویی مخصوص در خانهی خود با نام Gratitude and Sweet Words نگهداری میکرد. از فعالیتهای عمومی این کارآفرین ثروتمند میتوان به تلاش برای گسترش و همهگیر کردن زبان انگلیسی تحت عنوان شرکت Simplified Spelling Board اشاره کرد که اقداماتی جدی جهت بهبود آموزش زبان انگلیسی انجام داد.
امارت شخصی کارنگی در اسکاتلند
کارنگی در کنار فعالیتهای بیشمار خیرخواهانه، تمرکزی جدی روی ساخت و توسعهی کتابخانههای عمومی داشت. او کتابخانههای زیادی را در کشورهای آمریکا، انگلستان، کانادا و بسیاری کشورهای انگلیسیزبان دیگر تاسیس کرد. کارنگی در مجموع به ساخت و توسعهی ۳ هزار کتابخانهی عمومی در ۴۷ ایالت آمریکا و کشورهایی همچون کانادا، بریتانیا، ایرلند، استرالیا، نیوزیلند، آفریقای جنوبی و فیجی کمک مالی کرد. بههرحال فعالیتهای این تاجر در ساخت کتابخانه و مراکز آموزشی به حدی تاثیرگذار بود که نحوهی معماری و ساخت این مراکز را نیز بهبود بخشید.
ثروتمندترین فرد تاریخ آمریکا در تاسیس دانشگاه بیرمنگامنیز نقش داشت و در سال ۱۸۹۹ مبلغ ۵۰ هزار پوند به ساخت این دانشگاه کمک کرد. او در سال ۱۹۰۰ مبلغ ۲ میلیون دلار برای ساخت دانشگاه کارنگی ملون هزینه کرد. همین قدار هزینه نیز در سال ۱۹۰۲ برای ساخت موسسهی آموزشی کارنگی در واشنگتون دی. سی پرداخت شد.
دانشگاه کارنگی ملون
فعالیتهای خیرخواهانهی کارنگی در مباحث آموزشی و علمی باز هم ادامه داشت و او در سال ۱۹۱۱ کمکهای شایانی به ساخت تلسکوپ ۲.۵ متری هوکر کرد. او در این زمینه، مبلغی حدود ۱۰ میلیون دلار را برای ساخت این تلسکوپ به موسسهی تحقیقاتی کارنگی پرداخت کرد. او به دانشگاهها و موسسات آموزشی و همچنین دانشآموزان نیازمند وطن خود یعنی اسکاتلند نیز کمک میکرد و برنامهای تحت عنوان Carnegie Trust for the Universities of Scotland را با پشتوانهی مالی ۱۰ میلیون دلار اجرا کرد. علاوه بر کمکهای آموزشی، کارنگی پارکی عمومی با نام پیتنکریف را نیز در محل تولدش تاسیس کرد.
اندرو کارنگی برای کمک به کارمندان قبلی خود در شرکت هوماستد، صندوق بازنشستگی تاسیس کرد و در سال ۱۹۰۵ آن را به حمایت از اساتید بازنشستهی دانشگاههای آمریکا گسترش داد. او به موسیقی هم علاقهی زیادی داشت و بههمین دلیل در ساخت ۷ هزار ارگ کلیسایی کمک مالی کرد. او در ادامه تالار کارنگی را تاسیس کرد که یکی از بزرگترین تالارهای موسیقی آمریکا است. بنیاد Carnegie Hero Fund و کمک به ساخت Peace Palace در هلند نیز از دیگر اقدامات قابل توجه او در حمایت از فعالیتهای بشردوستانه بوده است.
تالار کارنگی در سالهای ابتدایی تاسیس
چالشها و انتقادات
اندرو کارنگی با وجود تمام فعالیتهای خیرخواهانه که در دوران زندگی خود انجام داده، در چند اتفاق ناگوار تاریخی نیز حضور داشته است. یکی از این اتفاقات هولناک، سیل منطقهی جانزتاون در ایالت پنسیلوانیا بود که در سال ۱۸۸۹ اتفاق افتاد. کارنگی یکی از اعضای باشگاه ماهیگیری و شکار South Fork بود که بهعنوان یکی از عوامل مقصر این سیل شناخته میشوند. در نتیجهی این سیل مرگبار، ۲۲۰۹ نفر جان خود را از دست دادند و شهر تقریبا ویران شد.
دلایل وقوع این سیل در تغییراتی که برای فعالیت اعضای باشگاه ماهیگیری در سد آن منطقه ایجاد شده بود، خلاصه میشود. ناظران بر این عقیدهاند که این تغییرات، ساختار سد را سست کرده و بارشهای چند روزهی پیش از وقوع سیل، به راحتی آن را از بین بردهاند. البته اعضای این باشگاه همگی به بازسازی شهر کمک کردند اما انتقادات از عملکرد آنها در ایجاد تغییرات ساختاری هنوز پابرجا است. کارنگی نیز یکی فعالان در بازسازی جانزتاون بود و کتابخانهای را نیز در این شهر تاسیس کرد.
شهر جانزتاون پس از سیل مرگبار
اتفاق چالشی بعدی در زندگی کارنگی، شورش کارگران کارخانهی هوماستد بود. این شورش یکی از خونبارترین اعتراضات کارگری در تاریخ آمریکا بود که در سال ۱۸۹۲ رخ داده و ۱۴۳ روز به طول انجامید. این شورش در کارخانهی فولاد کارنگی در هوماستد پنسیلوانیا رخ داد. حاضران در این شورش، اتحادیهی کارگری کارگران صنعت فولاد تحت عنوان National Amalgamated Association of Iron and Steel Workers بودند.
منشا اعتراضات کارگران، عدم افزایش حقوق آنها پس از افزایش سوددهی کارخانه بود. کارنگی پیش از این که اعتراضات به اوج خود برسد به اسکاتلند سفر کرده و مدیریت بحران را به شریک و همکارش هنری کلی فریک داده بود. فریک در بین کارگران به اقدامات ناعادلانه و ضد اتحادیههای کارگری معروف بود. در نهایت، نیروهای امنیتی به اعتصاب و اعتراضات پایان دادند و در این درگیریها، ۱۰ نفر کشته شدند. اگرچه کارنگی در مدیریت بحران این شورش نقشی نداشته و شرکتش نیز پس از آن به خوبی به فعالیت ادامه داد، اما اعتبار او نزد اتحادیههای کارگری خدشهدار شد.
زندگی شخصی و مرگ
کارنگی تصمیم داشت تا در زمان حیات مادرش ازدواج نکند. پس از این که مادر او در سال ۱۸۸۶ از دنیا رفت، کارنگی ۵۱ ساله با لوئیز ویتفیلد که ۲۱ سال از خودش جوانتر بود ازدواج کرد. آنها در سال ۱۸۹۷ صاحب تنها فرزند خود یعنی مارگارت شدند. اندرو تا سالهای پایانی عمر در امارت خود در نیویورک زندگی میکرد و پس از آن نیز همسرش تا زمان مرگش در سال ۱۹۴۶ در همین امارت ساکن بود.
پارک ملی پیتنکریف در اسکاتلند
اندرو کارنگی در ۱۱ آگوست سال ۱۹۱۹ در لنوکس ماساچوست بر اثر ذاتالریه از دنیا رفت. او تا زمان مرگش رقمی برابر با ۳۵۰،۶۹۵،۶۵۳ دلار (برابر با ۷۶.۹ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۵) به فعالیتهای بشردوستانه کمک کرده بود. پس از مرگ او نیز ۳۰ میلیون دلار دیگر از داراییهایش به خیریهها بخشیده شد. پیکر او در گورستان اسلیپی هالو در نیویورک به خاک سپرده شد.
جوایز و افتخارات
کارنگی در سال ۱۹۱۱ بنیادی با نام Carnegie Corporation تاسیس کرد تا از اقدامات در جهت گسترش و پیشرفت علوم در سرتاسر جهان حمایت کند.
علاوه بر مواردی که در بخشهای قبلی مقاله به آنها اشاره شد، افتخارات و یادبودهای دیگری نیز به نام این تاجر بشردوست ثبت شده است. اندرو کارنگی در سال ۱۹۰۱ دکترای افتخاری حقوق را از دانشگاه گلاسکو دریافت کرد. او همچنین نشان افتخاری Freedom of Glascow را نیز در همان سال دریافت کرد. یک نمونه دایناسور دیپلودوکوس یا دوتریکی به نام این کارآفرین نام گذاری شده و دلیل آن نیز کمکهای او در جریان اکتشاف فسیلهای این دایناسور بوده است. فسیل اصلی این دایناسور در حل حاضر در موزهی تاریخ طبیعی کارنگی نگهداری میشود.
دبیرستان کارنگی در هیوستون تگزاس
دو شهر در ایالتهای پنسیلوانیا و اوکلاهاما آمریکا به نام کارنگی شناخته میشوند. حتی نام علمی یک گونه از کاکتوس ساگوارو نیز به نام این کارآفرین ثبت شده است. یک مدال با عنوان مدال کارنگی نیز در انگلستان به بهترین مقالههای ادبی نوشته شده توسط کودکان، اهدا میشود. خیابانی در شهر بلگراد صربستان و همچنین یک دبیرستان در شهر هیوستون نیز به نام کارنگی نامگذاری شدهاند.
.: Weblog Themes By Pichak :.